۱۳۸۹ آذر ۲۹, دوشنبه

۲۰ سال محرومیت جعفر پناهی از فیلمسازی، مصاحبه و خروج از ایران



بی بی سی
29 آذر 1389
جعفر پناهی، فیلمساز ایرانی که پس از انتخابات ریاست جمهوری ایران بازداشت شد، به ۶ سال حبس تعزیری و ۲۰ سال محرومیت از فیلمسازی، فیلمنامه نویسی، سفر به خارج از ایران و گفتگو با رسانه های داخل و خارج ایران محکوم شد.
فریده غیرت، وکیل جعفر پناهی در گفت وگو با خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) اعلام کرد که بر اساس حکمی که روز ۲۷ آذر به او و موکلش ابلاغ شده، آقای پناهی به اتهام "اجتماع و تبانی و تبلیغ علیه نظام" به شش سال حبس تعزیری و به عنوان تتمیم مجازات به ۲۰ سال محرومیت از حقوق اجتماعی محکوم شده است.
خانم غیرت گفت که او و موکلش در مهلت مقرر به حکم صادرشده اعتراض و تقاضای تجدید نظر خواهند کرد.
جعفر پناهی شب ۱۰ اسفند سال ۱۳۸۸ همراه با ۱۷ نفر، از جمله همسر و دخترش، در منزل خود در تهران بازداشت شد. بیشتر افراد بازداشت‌ شده روزهای بعد آزاد شدند، اما این فیلمساز ۴۹ ساله نزدیک سه ماه در زندان اوین باقی ماند.
عباس جعفری دولت آبادی، دادستان عمومی تهران پیش از آزادی موقت آقای پناهی گفته بود که "جرم او سیاسی نبوده است."
بسیاری از محافل هنری و سینمایی جهان به بازداشت جعفر پناهی اعتراض کردند و دست‌اندرکاران سینمای ایران نیز در نامه‌ای جمعی خواهان آزادی پناهی شدند.
آقای پناهی در زندان دست به اعتصاب غذا زد و خرداد امسال با پرداخت وثیقه موقتا آزاد شد.
جعفر پناهی در دادگاهی که روز يکشنبه ۱۶ آبان‌ماه برگزار شد، خود را فیلمسازی غیرسیاسی خواند. او گفت: "به جرم ساختن فیلمی محاکمه می‌شوم که هنگام دستگیری، حتی سی درصد آن هم فیلمبرداری نشده بود. به گمان من، بازداشت من و همکارانم در حين فيلمبرداری فيلمی ناتمام، هجوم صاحبان قدرت بر همه اهل فرهنگ و هنر و سينماگران کشور است و قدرت‌نمايی برای اين که: هر که از ما نيست و مثل ما فکر نمی‌کند، محکوم است. "
حکم محرومیت آقای پناهی از سفر به خارج از ایران در حالی صادر شده است که مدیر جشنواره سینمایی برلین، روز دوشنبه ششم دسامبر، اعلام کرد که جعفر پناهی برای عضویت در هیئت داوران دوره آینده جشنواره انتخاب شده است.
آقای کوسلیک توضیح داد که فیلمساز ایرانی در آخرین دوره فستیوال برلین در فوریه ۲۰۱۰ نیز مهمان افتخاری جشنواره بود، اما از طرف مقامات جمهوری اسلامی به او اجازه سفر به آلمان داده نشد.
پناهی پیش از این به چند مراسم سینمایی از جمله به جشنواره‌های سینمایی کن و ونیز دعوت شده بود، اما موفق به شرکت در آنها نیز نشد.
این فیلمساز قرار بود به مناسبت نمايش فيلم کوتاه "آکاردئون" در جشنواره سینمایی ونیز حضور داشته باشد، اما نتوانست از ایران خارج شود.
جعفر پناهی در سال ۱۹۹۵ از جشنواره سینمایی کن جایزه "دوربین طلایی" را به خاطر فیلم بادکنک سفید برنده شد.
فیلم دایره به کارگردانی پناهی در چندین جشنواره مورد تحسین قرار گرفت، از جمله به جایزه شیر طلایی جشنواره ونیز دست یافت.
آقای پناهی در سال ۲۰۰۶ به خاطر فیلم آفساید از جشنواره سینمایی برلین جایزه "خرس نقره‌ای" را برای بهترین کارگردانی دریافت کرد.

۱۳۸۹ آذر ۲۸, یکشنبه

نگاه آماری به پدیده مهاجرت در ایران

رادیوفردا
۱۳۸۹/۰۹/۲۷
 در حالی که در بیست سال اخیر بیش از ۲۶۰ هزار ایرانی از کشورهای مختلف اروپای غربی درخواست پناهندگی کرده‌اند، از تعداد ایرانیان خارج از کشور آمارهای گوناگونی به دست داده شده است.

برخی از نهادهای غیردولتی مانند کریسشن اینترنشنال تعداد ایرانیان مهاجر را چهار میلیون تخمین می‌زنند، اما منابع دانشگاهی تعداد مهاجران را میان نیم میلیون تا دو میلیون تخمین می‌زنند. با این حال آمارهای مورد ذکر تعداد ایرانیان ترکیه و همین طور افرادی را که به تابعیت کشورهای میزبان درآمده‌اند در محاسبات خویش در نظر نمی‌گیرند. در دوره معاصر ویژگی‌های اجتماعی و فرهنگی مهاجران ایرانی به طور مستقیم با رویدادها و تغییرات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی در ایران مربوط بوده است.

زمینه‌های تاریخی مهاجرت ایرانیان

در دوران معاصر، مهاجرت اولین گروه‌های ایرانی در اواخر قرن نوزده و اوایل قرن بیستم روی داد. مهاجرت این گروه‌ها عمدتا تحت تاثیر سه عامل جنگ، آزار دینی و تجارت بین‌المللی صورت گرفته بود. تا قبل از جنگ جهانی دوم، مقصد نهایی اکثریت قریب به اتفاق مهاجران کشورهای همسایه ایران بود.

در قرن نوزدهم تعداد زیادی از تجار ثروتمند در استانبول و ایزمیر سکنا گزیدند. پس از انقلاب مشروطه در سال ۱۹۰۵، تعداد بسیاری از روشنفکران، مخالفان سیاسی، ناشران جراید و کتاب و تجار خرده‌پا به این جمع اضافه شدند، به طوری که در اواخر قرن نوزدهم و فقط در استانبول، تعداد ایرانیان را چهار هزار خانوار تخمین می‌زدند.

حول و حوش سال ۱۸۵۰، تعداد بسیاری از ایرانیان (به‌ویژه ساکن آذربایجان)، برای یافتن کار و کسب درآمد به روسیه تزاری مهاجرت کردند. با وجود این که اکثر این افراد با فکر بازگشت مجدد به وطن عازم روسیه شده بودند، در آستانه جنگ جهانی اول تعداد ایرانیان ساکن در این کشور را در حدود نیم میلیون نفر برآورد می‌کنند. ایرانیان در این دوره، بیشتر در شهرهای باکو، ایروان و تفلیس ساکن شده بودند.

از قرن دوازده میلادی تعداد نسبتا زیادی ایرانی در عراق (به‌ویژه در دو شهر مقدس شیعیان یعنی کربلا و نجف) زندگی می‌کردند. ایرانیان در این مناطق از نفوذ و قدرت بسیار برخوردار بودند. با این حال با تشکیل کشور مستقل عراق، تمامی رژیم‌های گوناگونی که در این کشور بر سر کار آمدند به طور جدی با نفوذ ایرانیان در این منطقه به مبارزه برخاستند و در دوره حکومت صدام حسین حتی بخش مهمی از ایشان را از این مناطق اخراج کردند.

کشورهای خلیج فارس نیز از همان نیمه دوم قرن نوزدهم به یکی از مناطق مورد توجه مهاجران ایرانی تبدیل گشته بود. در اواخر قرن نوزدهم تعداد بسیاری از ایرانیان به کشورهای کویت، بحرین، قطر و حتی عربستان سعودی مهاجرت کردند. دلیل اصلی مهاجرت این گروه‌ها را تجارت و مسائل اقتصادی تشکیل می‌داد. از دهه ۵۰ و ۶۰ میلادی، دوبی برای ایرانیان به یکی از کشورهای مهم خلیج فارس برای کسب درآمد تبدیل شد. از قرن نوزدهم تا پایان جنگ جهانی دوم، بخش عمده‌ای از مهاجران ایرانی در کشورهای مجاور ایران ساکن شده بودند. پس از انقلاب اسلامی بخش عمده‌ای از مهاجران ایرانی با کمک ساکنان ایرانی‌تبار این کشورها بود که توانستند به اروپای غربی و آمریکا راه پیدا کنند.

مهاجرت ایرانیان پس از جنگ دوم جهانی

از جنگ دوم جهانی به این طرف، ما با دو دوره مهم مهاجرت در ایران روبه‌رو هستیم. انقلاب اسلامی را می‌توان نقطه عطفی دانست که این دو دوره را از یکدیگر جدا می‌سازد.

شروع دوره اول را می‌شود به طور مستقیم با تلاش‌های رژیم پهلوی برای ایجاد تغییرات اجتماعی و اقتصادی عمیق در جامعه ایران مربوط دانست. در دوره اول که می‌توان شروع آن را ابتدای دهه پنجاه میلادی فرض کرد، آمریکای شمالی مقصد اصلی محسوب می‌شد. با این وجود بخش عمده‌ای از ایرانیان قصد اقامت دائم در آمریکا را نداشتند و با ویزای دانشجویی یا توریستی به آنجا مسافرت می‌کردند. رژیم پهلوی که در این دوره هدف سیاست‌های کلان خود را مدرنیزه کردن کشور قرار داده بود، با کمبود شدید متخصص در رشته‌های گوناگون روبه‌رو بود. امکانات بسیار محدود دانشگاه‌های ایران در دو دهه پنجاه و شصت نیز مانع از تامین داخلی تحصیل‌کردگان مورد نیاز بود. وجود این دو عامل در کنار عوامل دیگر (رشد بی‌سابقه طبقه متوسط و جذابیت‌های گوناگون غرب برای بخش مرفه جامعه)، موج مهمی از دانشجویان را برای ادامه تحصیل به سوی آمریکا و کشورهای اروپایی کشاند.

در دهه هفتاد با وخیم شدن تدریجی وضعیت سیاسی در ایران، تعداد مسافران به کشورهای غربی افزایش یافت. در این دهه تعداد مهاجران ایرانی چهار برابر شد و از مرز ۱۰ هزار نفر نیز گذشت. به مرور بخشی از مسافرانی که در ابتدا به دلایل تحصیلی یا تجاری راهی غرب شده بودند، پروژه خود را به اقامت دائم (به‌ویژه در آمریکا و اروپا) تغییر دادند. حضور ایرانیان در کشورهای غربی که به مرور به تشکیل شبکه‌های گوناگون سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در این کشورها انجامیده بود، تسهیلات بسیاری در فردای انقلاب در اختیار خیل عظیم مهاجران قرار داد.

انقلاب ایران

با انقلاب ایران ابعاد گوناگون مهاجرت در ایران (تعداد، تعلقات طبقاتی، دلایل مهاجرت، گروه‌های سنی و غیره) با تغییرات عمیق روبرو شد. تنها بین ۱۹۸۰ و ۱۹۸۵، ده‌ها هزار ایرانی در کشورهای غربی درخواست پناهندگی کردند.

مهاجرت ایرانیان به غرب را در این زمان می‌توان به دوره‌های مختلف تقسیم کرد. دوره نخست از تابستان ۱۹۷۸ شروع شد و تا زمستان ۱۹۷۹ ادامه یافت. اکثر افرادی که در این دوره ایران را ترک کردند به نوعی با رژیم پهلوی در ارتباط نزدیک قرار داشتند (وزرا، مقامات عالی‌رتبه دولتی، نزدیکان خانواده پهلوی و غیره). این افراد غالبا به همراه خانواده‌های خود به آمریکا، فرانسه، آلمان و انگلستان نقل مکان یافتند.

کمی پس از این دوره (۱۹۸۲) گروهی از روشنفکران که در گذشته جزء مخالفان حکومت شاه محسوب می‌شدند، با شکل‌گیری حکومت اسلامی ایران را ترک کردند و اغلب راهی آمریکا، کانادا و فرانسه شدند.

در این دوره به‌ویژه این پاریس بود که به مرکز مخالفین نظام تازه‌تاسیس جمهوری اسلامی تبدیل شد. در این دوره ما شاهد موج مهمی از مهاجرت در میان اقلیت‌های دینی (یهودیان، ارمنیان و آسوری‌ها) نیز هستیم که اکثرا به آمریکا (به‌ویژه کالیفرنیا) رفتند.

با شروع جنگ میان ایران و عراق، خصوصیات مهاجر ایرانی تغییراتی چشمگیر پیدا کرد. از اواسط دهه هشتاد تعداد بسیاری از جوانان که به طبقه متوسط و نسبتا مرفه و شهرنشین تعلق داشتند، به دلایل اجتماعی و سیاسی ایران را به مقصد آمریکا و اروپا (به‌ویژه سوئد، دانمارک، نروژ و سپس آلمان، فرانسه و انگلستان) ترک کردند.

از میان مهاجران ایرانی، آنها که به آمریکا مهاجرت کردند از نظر مالی و اجتماعی بیش از سایرین با موفقیت روبه‌رو بوده‌اند. اکثر ایرانیان ساکن آمریکا از تحصیلات بالایی برخوردارند. در مقایسه با ایرانیان، فقط دو اقلیت هندی و تایوانی هستند که از نظر تحصیلی در آمریکا، از موقعیت بالاتری برخوردارند. میانگین متوسط درآمد ایرانیان در آمریکا ۳۶ هزار دلار، یعنی ۲۰ درصد بیشتر از حد متوسط است.

با این حال ایرانیان در اروپا به اندازه آمریکا با موفقیت روبه‌رو نبوده‌اند. مطالعات انجام شده در بلژیک، سوئد و هلند نشان می‌دهد که ورود ایرانیان به بازار کار در این کشورها با دشواری‌های بسیاری روبه‌رو بوده است. گروه نسبتا مهمی از ایرانیان اروپا، علی‌رغم تحصیلات دانشگاهی، تعلق‌شان به طبقه متوسط و همچنین تجربه کاری نتوانسته‌اند در زمینه‌های مورد علاقه خود به فعالیت بپردازند.

با این که با پایان جنگ ایران و عراق، رشد اقتصادی در ایران با یکی از بهترین دوره‌های خود پس از انقلاب روبه‌رو بود، مهاجرت ایرانیان به خارج از کشور همچنان ادامه داشت. البته با پایان جنگ تعداد مهاجران ایرانی چند سالی کاهش یافت. با این حال از اواخر دهه ۹۰ نرخ مهاجرت رشد صعودی یافته است. بر اساس آمار منتشر شده توسط وزارت کشور ترکیه، تعداد ایرانیان غیرقانونی در خاک ترکیه که توسط پلیس دستگیر شده‌اند از ۲۱۲۸ نفر در سال ۱۹۹۵ به ۱۷۲۸۰ نفر در سال ۲۰۰۰ افزایش یافته است. بسیاری از این ایرانیان به قصد درخواست پناهندگی در اروپا ترک وطن کرده‌اند.

فرار مغزها

در سال ۲۰۰۵، مقامات دولتی در ایران اعلام کردند که هر ساله میان ۱۵۰ هزار الی ۱۸۰ هزار متخصص و تحصیل‌کرده ایران را ترک می‌کنند (۵۰۰ نفر در روز).

آمریکا به همراه کانادا همچنان از مقصدهای اصلی متخصصان ایرانی محسوب می‌شود. فقط از سال ۱۹۸۸ تا ۱۹۹۸، ۱۸۰ هزار ایرانی از سفارت کانادا در ایران درخواست ویزای کار کرده‌اند. در دوره ریاست جمهوری احمدی‌نژاد، نخبه‌ترین دانشجویان دانشگاه‌های ایران برای ادامه تحصیل همچنان راهی کانادا و آمریکا می‌شوند.

از دهه هشتاد میلادی به بعد، نوعی "فرهنگ مهاجرت" در ایران پدیدار شده است. در ادامه مهاجرت صدها هزار ایرانی در این سی سال گذشته، داستان‌های واقعی و تخیلی بسیاری در مورد نمونه‌های موفق مهاجرت در میان ایرانیان ایران پخش و گسترش یافته است. در حال حاضر نه تنها تعداد بسیاری از مردم ایران لااقل یک نفر از دوستان، خویشان یا آشنایان خود را که به خارج مسافرت کرده می‌شناسند، بلکه به کمک وسایل ارتباط جمعی مدرن (به‌ویژه اینترنت، رادیو و شبکه‌های ماهواره‌ای)، تماس میان ایرانیان داخل با خارج برای قشر عظیمی از جامعه مهیا شده است. اگر در دهه شصت مهاجرت تنها به قشر محدود طبقات مرفه با تحصیلات عالی تعلق داشت، در حال حاضر اقامت در کشورهای غربی برای طبقات گوناگون و بخش‌های وسیعی از جامعه از جذابیت بسیاری برخوردار است.