۱۳۸۹ فروردین ۳۰, دوشنبه

حقوق مردم عادی و تفکر داروینی

نوشته شده توسط دوست عزیزم فریدام در ارتباط با بحث جنبش تی پارتی و اوباما در آمریکا


پوپر کتابی داره به نام جامعه باز و دشمنان آن. تو این کتاب به فلسفه افلاطون می پردازه. از نظر افلاطون جامعه به چند گروه طبقه بیندی میشده از کارگر تا فرمانروا. نظر افلاطون این بوده که وقتی بچه ای به دنیا اومد از پدر مادر جداش کنن و تربیتش کنن. یعنی همه بچه های تازه متولد شده در یک طبقه قرار می گرفتن. این بچه ها آموزش می دیدن و طبق استعداد و توانایی هاشون به طبقات مختلف جامعه راه پیدا می کردن. در حقیقت افلاطون هم طبق منطق داروینی فکر میکرد افراد قویتر و با استعدادتر شایسته تر برای بقا و زندگی مرفه هستند و بقیه اقشار هم در جای خودشون هستن. پوپر ، افلاطون و افرادی رو که اینطور فکر میکنن دشمنان جامعه باز می نامه. من هم مدت ها همین طور فکر می کردم اما حالا با دیده شک به این چیزها فکر می کنم. اگه به قول یکی از فلاسفه اولین پیامبر یک شیاد بوده که به یه ساده لوح رسیده، تنها دلیل وجود ادیان ، مردم عادی هستن. من نمی تونم به دنیایی فکر کنم که توش مردم عادی وجود ندارن. مردمی که راحت ملعبه دست یه مشت آدم خودخواه و سودجو میشن. به نظرم این همون آرمانشهر که فکر نمی کنم هرگز به وجود بیاد.

سوال من و شک کنونی من اینه چطور باید مدافع حقوق مردمی بود که هر روز به یه رنگ هستن و چیزی رو می خوان که بهشون گفته شده.

نمی خوام از جنگ، له کردن قشر فقیر و . . . دفاع کنم اما گاهی فکر می کنم آیا راه دیگه ای هم هست. وقتی تاریخ و وضع کنونی کره شمالی رو خوندم به نظرم تنها راه حل نجاتشون از وضع موجود حمله نظامی خارجی اومد که اون هم به دلیل مسلح بودن اونها به بمب اتمی امکان پذیر نیست.

اما فکر می کنم آزادی حق هر انسانه و بدون اون انسان بودن معنایی نداره.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر